کهیر
نویسه گردانی:
KHYR
این واژه در اوستایی کَئورو kaurv و به معنی لکه می باشد. (فرهنگ واژه های اوستا، احسان بهرامی) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
کهیر. [ ک َ ] (اِ) سیب صحرایی را گویند، و آن را در خراسان علف شیران و به عربی زعرور خوانند. (برهان ). سیب صحرایی است که نقل خواجه و میوه...
کهیر. [ ک َ ] (اِ) آماس و ورمی در پوست بدن شبیه به آماسی که از برخورد گزنه پدید می آید، و ایر نیز گویند. (ناظم الاطباء). بیماری کوتاه مدت ...