و
نویسه گردانی:
W
و: va (حرف ربط و عطف) در سنسکریت va بوده و در واژه ی اکشی بهرووه akŝi-bhru-va (چشم و ابرو) آمده است. (فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 3، ستون 3). ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲,۱۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۴ ثانیه
قضا و قدر. [ ق َ وُ ق َ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اندازه ٔ چیزی که مقدر باشد : چه گر موافق طبع است و ناموافق جسم موافق است به یک جای از قضا و قدر. ...
نک مدت در همین لغت نامه: مدت عدت ؛ ایام بعد طلاق که در آن عرضه زن شوهر نکند، برای مطلقه سه حیض یا سه ماه و برای بیوه چهار ماه و ده روز و عدت زنان حامل...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حیص (با تلفظ hays و نیز heys) در فرهنگ معین وامواژه از عربی، مصدر لازم، بهمعنی کنار افتادن، بهیکسو شدن. بیص (با تلفظ bays و beys) در مدخل مربوط به...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه اربی است و پارسی آن این می باشد:
جیناوات jinãvãt (اوستایی: جَئینیاوَرَت)
اصطلاحی فقهی است و درلغت یعنی سختی و دشواری. و در احکام اسلام به موجب قاعده نفی عسر و حرج در مواردی رفع احکام اولیه شود. چنانکه اگر کسی نتواند نماز ق...