گفتگو درباره واژه گزارش تخلف قطاس نویسه گردانی: QṬAS قطاس . [ ق ُ ] (معرب ،اِ) گاوی است بحری که دم او را بر گردن اسبان و بر سرهای علم بندند، و بعضی گویند گاوی است که در کوههای خطا ۞ میباشد. (برهان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی بحری قطاس بحری قطاس . [ ب َ ق ُ ] (اِ مرکب ) گاوی است بحری که دم آن را بر گردن اسپان وبر سر علم بندند و بعضی گویند گاوی است که در کوههای ختا می ب... غطاس غطاس . [ غ ِ ] (ع اِ) تعمید. غسل تعمید. (دزی ج 2 ص 216). رجوع به غسل تعمید شود.- عیدالغطاس ؛ جشنی که به یادبود غسل تعمید مسیح گرفته میشود... غطاس غطاس . [ غ َطْ طا ] (ع اِ) ۞ مرغی است که به غواص معروف است . (المنجد). مرغی سیاه مانند مرغابی است ، در آب فرورود و ماهی گیرد و خورد و آن... غطاس غطاس . [ ] (اِخ ) (افندی ) قندلفت . مدیر مدرسه ٔ امیریکیه در بلمند. وی کتاب «امتیازات الجماعات المسیحیة فی مملکة العثمانیة» را که تألیف ستاف... نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود