آب
نویسه گردانی:
ʼAB
آب . (اِخ ) نزد نصاری ، اقنوم اوّل از اقانیم سه گانه . صورتی از اَب .
واژه های همانند
۴۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
کشت آب . [ ک ِ ] (اِ مرکب ) زراعتی که با باران کاشته شده باشد. زراعت دیمی . (ناظم الاطباء).
کوه آب . (اِخ ) دهی از دهستان ده پیر که در بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد واقع است . 120 تن سکنه دارد که از طایفه ٔپیرالوند هستند. (از فرهنگ جغر...
نیل آب . (اِ مرکب ) آب نیل . رجوع به نیلاب شود : چو گلنارگون کسوت آفتاب کبودی گرفت از خم نیل آب .نظامی .
هری آب . [ هَُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 8هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه واقع و دارای ...
هفت آب . [ هََ] (اِ مرکب ) هفت دریا. (یادداشت مؤلف ) : نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرودآنچه با خرقه ٔ زاهد می انگوری کرد. حافظ.- هفت آ...
نمک آب . [ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) آب نمک . نمکاب . آب ممزوج به نمک بسیار. آب که در آن نمک حل کرده باشند حفظ پنیر و امثال آن و نیز نگاه داری...
نرم آب . [ ن َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری است . در سمت شرقی بخش دودانگه بین چهاردانگه و دودانگه در طرفین رودخان...
نشت آب . [ ن َ ] (اِ مرکب ) زه ِ آب . آب که از جائی نشت کرده و زهیده باشد. (یادداشت مؤلف ).
آب مال = نگهبان آب . مسؤول آب
آب چین . (اِ مرکب ) آبچین که با نام قطیفه، مداد پاک کن، و کاغذ آب خشک کن هم شناخته می شود در صحافی و تولید نسخه های خطی کاربرد داشته و به معنای نوعی ...