آب
نویسه گردانی:
ʼAB
آب . (اِخ ) نزد نصاری ، اقنوم اوّل از اقانیم سه گانه . صورتی از اَب .
واژه های همانند
۴۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
آب بند. [ آب ْ، ب َ ] (نف مرکب ) آنکه ماست و پنیر و سرشیر و خامه کند. || آنکه درزهای ظروف فلزین با موم مذاب یا قلعی سد سازد. || آنکه ی...
آب نما. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب ) مظهر چشمه و کاریز. || بنائی که در آنجا کنند. || سراب . کوراب . آل . کتیر. واله . کور. لعاب الشمس . یلمع....
آب ورز. [ وَ ](نف مرکب ) آب باز. شناگر. سباح . || ملاح .
آب نیک . (اِخ ) نام قریه ای از رودبار در ایالت طهران .
آب گرم . [ ب ِ گ َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه قزوین و همدان میان قرخبلاق و نجف آباد، بفاصله ٔ 236500 گز از تهران . || نام رودی از روافد رود...
آب گل . [ ب ِ گ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلاب . عطری که از گل سرخ گیرند : و از وی [ از پارس ] آب گل و آب بنفشه ... خیزد. (حدودالعالم )...
آب گمه . [ گ ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ماءالجمة. آبی است خاکستری رنگ و بدبوی و آن را از شکم نوعی ماهی گیرند که در بحر چین است ، هر عضوی که ب...
آب ماه . (اِ مرکب ) ماه آب سریانی ، مرادف آغوسطس رومی . و رجوع به آب (مدخل ِ دوم ) شود.
پیش آب . (اِخ ) نام بلوکی در شرق دریاچه ٔ زره به سیستان . به روزگار قدیم آنرا پیش زره میخواندند. (تاریخ سیستان ص 297 ح و 378 ح ). و رجوع ...
ترش آب . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان پاریز است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان و 100هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد و بر سر راه مالرو مقصود به ...