گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آلی نویسه گردانی: ʼALY آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۳.۶۳ ثانیه واژه معنی علی شافعی علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن زبیر عنانی فسوی شافعی . ملقب به رشید و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی فسوی شود. علی شافعی علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن احمد قلقشندی مصری شافعی . نسابه ٔ قرن 10 هَ . ق . رجوع به علی قلقشندی شود. علی شافعی علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن تقی الدین بخاری مکی شافعی . مشهور به قبانی . رجوع به علی بخاری شود. علی شافعی علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین بن احمدبن حسین بن محمویه یزدی شافعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی یزدی شود. علی شافعی علی شافعی .[ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن عثمان بن محمدبن اسحاق سلمی مناوی قاهری شافعی . رجوع به علی مناوی شود. علی شافعی علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن ابراهیم عزیزی بولاقی شافعی . ملقب به نورالدین . رجوع به علی عزیزی شود. علی شافعی علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن علی واحدی نیشابوری شافعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) و علی (اب... علی شافعی علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن عمربن سالم بن عبیداﷲبن حسن علوی حسینی زیدی شافعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی ... علی شافعی علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد دیبلی شافعی . رجوع به علی دیبلی شود. علی شافعی علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد شیرازی مکی شافعی . ملقب به علاءالدین . رجوع به علی شیرازی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۱۰ ۴۱۱ ۴۱۲ ۴۱۳ ۴۱۴ صفحه ۴۱۵ از ۵۷۹ ۴۱۶ ۴۱۷ ۴۱۸ ۴۱۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود