اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۴۶ ثانیه
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن سنجر بغدادی حنفی ، مشهور به ابن سماک (یا ابن سباک ) و ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن . فقی...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عباس بن جریح بغدادی ، مشهور به ابن رومی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن رومی و علی (ابن عباس ...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن هارون بن عیسی بن هارون بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالخطاب . قاری و نویسنده و لغوی و ن...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم بن حسن بن عبدالملک بن ابراهیم سلمی عباسی رقی بغدادی ، مشهور به ابن عصار و مکنّی به ابوا...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن علی بن جابر مغربی بغدادی ، ملقب به تقی الدین . رجوع به علی مغربی شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن وصیف بغدادی ، مشهور به ناشی اصغر. رجوع به ناشی ءالاصغر (علی بن عبداﷲ...) شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی رافع. منجم و از ندمای خلیفه بود. و در سال 352 ه...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بغدادی سویدی . رجوع به علی سویدی شود.
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالمحسن بن دوالیبی بغدادی شامی حنبلی ، مکنّی به ابوالمعالی و ملقّب به عفیف الدین . رجوع به علی ...
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالواحد بغدادی ، مشهوربه صریعالدلاء و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به صریعالدلاء و نیز رجوع به علی (اب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.