گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آلی نویسه گردانی: ʼALY آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۸۰ ثانیه واژه معنی علی بغدادی علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عبیداﷲ خطیبی اصفهانی بغدادی ، مکنّی به ابوعلی و مشهور به اجل لغوی . رجوع به علی خطیبی شو... علی بغدادی علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ](اِخ ) ابن مهدی بن علی بن مهدی کسروی اصفهانی بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کسروی شود. علی بغدادی علی بغدادی . [ ع َ ی ِب َ ] (اِخ ) ابن نصربن عقیل بن احمدبن علی بغدادی همام عبدی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی عبدی شود. علی بغدادی علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان بن محمود آلوسی بغدادی ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی آلوسی شود. علی بغدادی علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن هاشم بن علی رضوی موسوی بغدادی نجفی . رجوع به علی رضوی شود. علی بغدادی علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن علی بن هبةاﷲبن جعفر عجلی جرباذقانی بغدادی ، مشهور به ابن ماکولا وملقب به سعدالملک و مکنّی ... علی بغدادی علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن هلال بغدادی ، مشهور به ابن بواب و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن بواب و علی (ابن هلال ...) شود. علی بغدادی علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن یقطین بن موسی کوفی بغدادی . رجوع به علی کوفی شود. علی برزنجی علی برزنجی . [ ع َ ی ِ ب َ زَ ] (اِخ ) ابن حسن برزنجی مدنی شافعی . ادیب بود و در نظم دست داشت . متوفی در اواخر قرن 12 هجری . او راست : 1 - ن... علی بدلیسی علی بدلیسی . [ ع َ ی ِ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بدلیسی حنفی ، ملقّب به حسام الدین . نام او را علی بن حسین نیز ذکر کرده اند. وی مفسر و صوفی بود... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۸۴ ۴۸۵ ۴۸۶ ۴۸۷ ۴۸۸ صفحه ۴۸۹ از ۵۷۹ ۴۹۰ ۴۹۱ ۴۹۲ ۴۹۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود