ازء
نویسه گردانی:
ʼZʼ
ازء. [ اَزْءْ ] (ع مص ) سیر کردن گوسپندان بچرانیدن . سیر چرانیدن گوسپندان : اَزَاءَ الغنم . (منتهی الارب ). || بددل و ترسان شدن از کاری آغازیده و بازماندن از آن . بددل شدن و بازماندن از حاجت : اَزاءَ عن الحاجة. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
از بر کردن. ز بر کردن. از حفظ کردن. بخاطر سپردن. حفظ کردن موضوعی در خاطر. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «بَر» و «از بر»)
امثال:
"صبحدم از ع...
از دست شدن. به معنى از دست رفتن است که کنایه از بیخودى و بىاختیارى و اضطراب کردن باشد. (فرهنگ فارسی برهان قاطع , ص61) [اَ دَ شُ دَ] از دست شدن (مص م...
چند وقت یک بار ، گاهی اوقات
از بر داشتن. از حفظ داشتن. در حافظه داشتن. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «بَر» و «از بر»)
امثال:
"هزار افسانه از بر بیش دارد
بطنازی یکی در...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ناپدید شدن، مفقود شدن، گم شدن، از میان رفتن
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
از حَد گذشته. هر عملی که از حدِ (= مرز) معمول، و یا معقول، گذشته باشد و یا بگذرد. رجوع شود به حد.