اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی القاسم جعفربن ناصر الحق (ناصر کبیر) نبیره ٔ دختری ماکان کاکی ،معاصر ابوجعفر حسن بن ابی الحسین احمد صاحب القلنسوة. وی مازندران را تحت تصرف آورد، اما هم در آن نزدیکی مادر ابوجعفر دو نفر کنیزک اسماعیل را بفریفت تا زهر در طعام او کردند و او را از پای درآورند. (حبیب السیر چ تهران جزو 4 از ج 2 ص 150). و رجوع بسفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 140 بخش انگلیسی شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند، در 38000 گزی شمال باختری شوسف و 4000 گزی باختر شوسه ٔ عمومی مشه...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نقاب بخش جفتای شهرستان سبزوار، در 38000 گزی شمال خاوری جغتای ، سر راه شوسه ٔ عمومی جغتای بسبزوار...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، در 10000 گزی جنوب بیرجند. دامنه ، معتدل . سکنه 12 تن . شیعه . زبان ف...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 10000 گزی شمال باختری تربت جام ، سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد ...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 2000 گزی جنوب تربت جام ، سر راه شوسه ٔ عمومی تربت جام به ...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، در 48000 گزی شمال بیرجند. کوهستانی ، معتدل . سکنه 12 تن . شیعه . ...
اسماعیل آباد. [ اِ ](اِخ ) دهی از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. کوهستانی ، معتدل . سکنه 20 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کدکن پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، در 32000 گزی شمال خاوری کدکن ، سر راه مالرو عمومی ک...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نسر بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، در 24000 گزی شمال خاوری کدکن ، سر راه سلطان آباد. جلگه ،...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قاین بخش قاین شهرستان بیرجند، در 40000 گزی جنوب باختری قاین و 15000 گزی باختر شوسه ٔ عمومی قاین ...