الت
نویسه گردانی:
ʼLT
الت . [ اَ ] (ع اِ) بهتان . || (مص ) کم کردن حق کسی را. (منتهی الارب ). کم کردن . (مصادر زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ). || بازداشت و بازگردانیدن او را. (منتهی الارب ). بازداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). || سوگند دادن کسی را. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || خواستن سوگند از کسی . (منتهی الارب ). || طلب شهادت از کسی کردن تا او را بدان قوت شود. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
علط. [ ع َ ] (ع مص ) کسی را به بدی یاد کردن . || گردن شتر را داغ کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || علامت گذاشتن ....
علط. [ ع ُل َ ] (ع ص ) بی مهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ج ِ عُلطة. (از اقرب الموارد).
علط. [ ع ُ ل ُ ] (ع ص ، اِ) بی مهار. || بی گردن بند. || بی نشان و داغ . || خر کوتاه . || ماده شتر درازبالا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموار...
بی آلت . [ ل َ ] (ص مرکب ) بی سلاح . بی ساز جنگ . بی ساز و برگ : تاجیکان سبک مایه بی آلتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 632).سلاحی و سازی ندارن...
بی علت . [ ع ِل ْ ل َ ] (ص مرکب ) (از: بی + علت ) بی سبب . بی جهت . بدون دلیل . (ناظم الاطباء).- بی علت نبودن ؛ بادلیل بودن . (ناظم الاطباء). ...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامیانت nãmyãnt (نام از سنسکریت: nâma= اسم؛ + یانت از سنسکریت: yântra= آلت) فانکو آدینات 0916365786...
آلت واژه ای عربی و دست پارسی است؛ پارسی جایگزین برای این ترکیب، این است: بازیچه bâzice (پارسی نو) ****فانکو آدینات 09163657861
اسم آلت . [ اِ م ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در عربی اسم آلت بر دو قسم است : مشتق و غیرمشتق . اسم آلت مشتق از ثلاثی متعدی بنا شود و آ...
گرم آلت . [ گ َ ل َ ] (اِ) رجوع به گرمالت شود.
ساز و آلت . [ زُ ل َ ](ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و برگ . برگ و ساز. ساز وساخت . ساز و سلاح . سلیح و ساز. تجهیزات : موکب و خیل فلان میرپراکند ز...