الی
نویسه گردانی:
ʼLY
الی . [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه در 20 هزارگزی جنوب باختری تربت حیدریه سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به زاهدان . تپه و معتدل است . سکنه ٔ آن 422 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و شغل مردم زراعت و گله داری و کرباس بافی است . راه مالرو دارد. و از تجرود میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر، ملقّب به جلال الدین و مشهور به ابن عمار. وی از قضاة دولت مجاهدی یمن بود سپس به وزارت رسید. و وز...
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن ابراهیم بن ابی القاسم بن عمربن احمدبن ابراهیم بن محمدبن عیسی بن مطیر حکمی یمنی شافعی ، مشهور به ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن شرف ماردینی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی ماردینی (ابن محمدبن ...) شو...
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدبن ابی بکربن عبداﷲبن مفرج انصاری اسکندری شافعی ، ملقّب به شمس الدین . رجوع به علی انصاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن علی بن ابراهیم بن علی بن عدنان حسینی دمشقی حنفی ، مشهور به نقیب الاشراف . رجوع به علی نقیب الاش...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن مطیر، مشهور به ابن مطیر. فقیه بود و در رجب سال 1084 هَ . ق . درشهر زیدیة درگذشت . او راست : مختصرالت...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر شعبی یمانی . رجوع به علی شعبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدبن ابی بکر مطیری . رجوع به علی مطیری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی حسن (یا ابی الحسین ) اندلسی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اندلسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی زکریا یحیی وطاسی بادسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابوحسون . از ملوک بنی وطاس در فاس . رجوع به علی ...