الی
نویسه گردانی:
ʼLY
الی . [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه در 20 هزارگزی جنوب باختری تربت حیدریه سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به زاهدان . تپه و معتدل است . سکنه ٔ آن 422 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و شغل مردم زراعت و گله داری و کرباس بافی است . راه مالرو دارد. و از تجرود میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۵.۱۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی فهم داودبن ابراهیم تنوخی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابوالقاسم تنوخی و نیز به علی بن محمدبن داودب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی قاسم بن ابراهیم بن علی بن محمد دادسی مغربی . رجوع به علی دادسی شود.
علی . [ ع َ ] ابن محمدبن ابی قاسم بن علی بن ناصر نجری یمنی . رجوع به علی نجری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی قاسم بن محمدبن جعفر. مفسر بود. وی در سال 769 هَ . ق . متولد شد و در 837 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - تجری...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی قاسم بن محمدبن فرحون تونسی مدنی مالکی ، مکنّی به ابوالحسن ، و مشهور به ابن فرحون . رجوع به علی تونسی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد، مشهور به ابن صباغ و ملقّب به نورالدین . وی فقیه مالکی بود. اصل او از سفاقس است و در سال 784 هَ . ق ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد، مکنّی به ابوالمدد. صوفی بود و در سال 1008 هَ . ق . درگذشت . اوراست : کشف الاسرار الازلیة و تحقیق دوائرالا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن ابراهیم بن علی بن یوسف سبیتی عاملی کفراوی . رجوع به علی سبیتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن ابراهیم حجازی شافعی سقطی . رجوع به علی سقطی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن بختیاربن علی واسطی مندائی . رجوع به علی مندائی شود.