ایمان
نویسه گردانی:
ʼYMAN
ایمان . (ع مص ) (از «ی م ن ») به یمین درآمدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). از جانب یمین آمدن . (ناظم الاطباء). || به سوی راست رفتن . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (آنندراج ). از جانب راست آمدن : ایمن الرجل ؛ از جانب راست آن مرد درآمد. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ایمان . [ اَ] (ع اِ) ج ِ یمین . برکت ها و قوت ها. (از اقرب الموارد). برکتها و تواناییها. (منتهی الارب ). || ج ِ یمین . سوگندها. (آنندراج ) (منتهی ...
ایمان . (ع مص ) ائمان . اعتمادکردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || زنهار دادن و بی بیم گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ...
ایمان . (ضمیر) در برخی لهجه ها این صورت در کلمات مختوم به «الف » و «واو» و «یاء» بجای ضمیر «ایم » بکار رود و درکلمات غیرمختوم به «الف » یا «...
ایمان: خود را تسلیم یک حقیقت یا یک فرد کردن؛ پذیرفتن راستین یک بینش، یک فرد یا یک چیز با اطمینان به آن بی کوچک ترین شک به گونه ای که بتوان آن را ب...
ایمان ده . [ دِه ْ ] (نف مرکب ) دهنده ٔ ایمان . معتقدسازنده : و آنگه برسالت رسولش کایمان ده عقل شد قبولش .نظامی .
ایمان گستر. [ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) ایمان ده . گستراننده ٔ ایمان . اشاعه دهنده ٔ ایمان : رستم سزا بودی چو او بر پیل جستی چاکرش ننوشت کفر و شرک ...
ایمان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد، دارای 240 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ ناوجوی شال و محصول آن غلات ...
ایمان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان ایتیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، دارای 120 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پشم ، لبنیات...
عیمان . [ ع َ ] (ع ص ) مرد آرزومند شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تشنه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)....