باب
نویسه گردانی:
BAB
باب . (اِخ ) فرقه ٔ سبعیه از باب ، علی بن ابیطالب علیه السلام را خواهند و از ابواب گروه دعوت کنندگان سوی کیش خود را مقصوددارند. || هر یک از وکلای امام دوازدهم درغیبت . و آن درجه ای میان حجت جزایر و امام بوده است و شاید همان «حجت اعظم » باشد که طریقه ٔ صباحیه (پیروان حسن صباح ) بعنوان رئیس مجلس دعوت در مصر «داعی الدعاة» نامیده میشد که ظاهراً «باب » امام زمان و دربان دعوت او منظور است و از کتب ایشان درست واضح نیست که آیا «باب » که مرتبه ٔ آن بالاتر از حجت است از میان خود حجتهای دوازده گانه انتخاب میشده و یکی از آنها بوده یا غیر از دوازده حجت بوده است . (تقی زاده مقدمه ٔدیوان ناصرخسرو ص مح و پاورقی شماره ٔ1 همان صفحه ).
واژه های همانند
۳۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
باب قمرون . [ ب ُ ق َ ] (اِخ ) یکی از دروازه های طلیطله است که جاده ٔ مشجر باب بیزغره ٔ انتیکه بدان منتهی میشود، و در آنجا بقایای کاخ خاند...
باب فیروز. [ ب ِ ] (اِخ ) موضعی در ارمینیه . (نخبةالدهر دمشقی چ لیپزیک 1923 م . ص 189).
باب کلواذا. [ ب ِ ک َ] (اِخ ) از درهای دارالخلافه ٔ بغداد بوده است مقابل باب الخاصة. رجوع به باب الخاصة شود. (معجم البلدان ).
باب سعادت . [ ب ِ س َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در دولت یعنی بارگاه سلاطین . (آنندراج ).
باب سعادت . [ ب ِ س َ دَ ] (اِخ ) دومین در درونی سرای عثمانی .
باب سعادت . [ ب ِ س َ دَ ] (اِخ ) یکی از نه دروازه ٔ شهر شیراز : ... شهر شیراز هفده محله است و نه دروازه دارد: اصطخر... و سعادت ... (نزهة القل...
باب سراده . [ ب ِ س ِرْ را دَ ] (اِخ ) از دروازه های مادرید (مجریط) بوده است . (الحلل السندسیه ج 1 ص 346).
باب سنجاب . [ ب ِ س َ ] (اِ مرکب ) خبازی . شُکاعی . شَکاعی . (منتهی الارب ). چرخه . آفتاب پرست . (صراح : شکاعی ). گیاهی است آفتاب پرست و آن را ب...
باب عبدان . [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشت خاک بخش زرند شهرستان کرمان . 50هزارگزی شمال زرند و 9هزارگزی خاور راه فرعی زرند به راور. کوهست...
باب شاقره . [ ب ِ رَ ] (اِخ ) دروازه ایست در طلیطله و مردم اسپانیا آنرا بیزغره گویند. رجوع به باب شقره شود.