بخاری
نویسه گردانی:
BḴARY
بخاری . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بخار.
- کشتی بخاری ؛ آن کشتی که با گاز و نفت و سوخت حرکت کند. مقابل کشتی بادبانی . || آنکه عود بخور می کند. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
بخاری پاک کن . [ ب ُ ک ُ ] (نف مرکب ) که بخاری را پاک کند. که دوده های بخاری را بزداید. پاک کننده ٔ بخاری . || (اِ مرکب ) چوب یاریسمانی که...
شادخوار بخاری . [ خوا / خا رِ ب ُ ] (اِخ )به ظن قوی نام شاعری باستانی از مردم بخارا که در نسخه ای از لغت نامه ٔ اسدی لغت «یاکند» بیتی را ش...
ابوحفص بخاری . [ اَ ح َ ص ِ ب ُ ] (اِخ ) او راست : مقدمه ٔ ابی حفص .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اَبوالْمَثَلِ بُخاری، از شاعران پارسیگوی عصر صفاریان و سامانیان، زنده در نیمۀ اول سدۀ ۴ ق / ۱۰ م (نظامی، ۴۴؛ اوحدی، ۳۳؛ قس: صفا، ۱ / ۴۰۰). از زندگی و...
جویباری بخاری . [ ری ِ ب ُ ] (اِخ ) محمدابراهیم بن محمد، مکنی به ابواسحاق . از فضلا و علما و شاعران عهد آل سامان بوده و گویند زرگری مینموده ا...
راجو قتال بخاری . [ ق ِ ب ُ ] (اِخ ) سید صدرالدین بن احمد. یکی از پیشوایان مذهبی هندوستان بوده است . درتاریخ شاهی بنقل از تاریخ فرشته (ص 77...
علاءالدین بخاری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب ُ ] (اِخ ) (شیخ ...) عبدالعزیزبن احمدبن محمد متوفی در 740 هَ . ق . او راست کتاب الافنیة، در ذکر فناء مسجد...
علاءالدین بخاری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب ُ ] (اِخ ) علی . او راست شرح ارشادالهادی سعدالدین مسعود تفتازانی . (کشف الظنون ).
علاءالدین بخاری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب ُ ](اِخ ) محمدبن عبدالرحمان ، معروف به علاء زاهد. از اکابر علمای حنفیه و مؤلف تألیف بزرگی است مشهور...