اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بعض

نویسه گردانی: BʽḌ
بعض . [ ب َ ] (ع مص ) ۞ گزیدن و اذیت کردن پشه کسی را. (از متن اللغة). آزار دادن پشه کسان را. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
کلک باز. [ ک َ ل َ ] (نف مرکب ) تبه کار (زن ). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). منحرف و فاسد و کج رو (زن ). || حیله باز. مکار. نیرنگ باز. محیل .
کرک باز. [ ک َ رَ / ک رْ رَ ] (نف مرکب ) کرک بازنده . که کرک پرورد همچون کبوتر باز و جز آن . رجوع به کرک شود.
گرگ باز.[ گ ُ ] (حامص مرکب ) گرگ باز و گرگ بازی . در کاشان متعارف است که گرگ را سر میدهند و مردم از پیش او میگریزند : چندانکه باز یوسف مشغو...
کجه باز. [ ک َ ج َ/ ج ِ ] (نف مرکب ) آنکه کَجَه بازی کند : چرخ کجه باز تا نهان ساخت کجه با نیک و بد دایره درباخت کجه . (منسوب به رودکی از...
کچه باز. [ ک َ چ َ / چ ِ ] (نف مرکب ) کچه بازنده . که کچه بازد. که کچه بازی کند : به راست بازی آن بی غلطزن کچه بازکه جفت داد به پنج و سپر...
قاب باز. (نف مرکب ) آنکه قاب بازی کند. قمارباز.
طرم باز. [ طُ رُ] (نف مرکب ) آنکه طُرُم بازد. رجوع به طُرُم شود.
طوق باز. [ طَ / طُو] (نف مرکب ) ظاهر آنست که از عالم شمشیرباز باشد، یعنی بازی کننده ٔ بطوق . خواجه نظامی راست : سر زلف معشوق را طوق سازدراف...
عقب باز. [ ع َ ق َ] (نف مرکب ) بیت ذیل به شاهد این ترکیب در آنندراج از نادم گیلانی آمده است بی شرح و معنائی : ما عقب بازیم نزد ما عقب د...
باز زدن: آزار کردن؟؟ در ترجمه ازدجار
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۲۳ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.