گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بعض نویسه گردانی: BʽḌ بعض . [ ب َ ] (ع مص ) ۞ گزیدن و اذیت کردن پشه کسی را. (از متن اللغة). آزار دادن پشه کسان را. (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی خرسک باز خرسک باز. [ خ ِ س َ ] (نف مرکب ) آنکه بازی خرسک می کند. رجوع به خرسک شود. خرقه باز خرقه باز. [خ ِ ق َ / ق ِ ] (نف مرکب ) صوفی که با خرقه بوجد و حال آید و بدست افشانی و پایکوبی مشغول شود : زند زردشت نغمه ساز بر اومغ چو پروانه ... خروس باز خروس باز. [ خ ُ ] (نف مرکب ) آنکه علاقه به تربیت خروس دارد و خروس فربه می کند برای جنگ با خروس دیگر. (یادداشت بخط مؤلف ). خشین باز خشین باز. [ خ َ ] (اِ مرکب ) خشین سار. (یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به خشین سار شود. خویش باز خویش باز. [ خوی / خی ] (نف مرکب ) کنایه از فانی فی اﷲ. (آنندراج ) : سالار سپاه بی نیازان بیاع متاع خویش بازان .واله هروی (از آنندراج ). خیال باز خیال باز. [ خ َ / خیا ] (نف مرکب ) کسی که تصور کاری را کند بدون آنکه آن کار را انجام دهد. خیال باف . (ناظم الاطباء). خیال ساز. آنکه فانوس خی... چاه باز چاه باز. (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایزه شهرستان اهواز، در 48 هزارگزی شمال خاوری ایزه . کوهستانی و گرمسیر است و 190 تن سکنه فارس... چشم باز چشم باز. [ چ َ / چ ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل چشم بسته . چشم گشوده . پهنه باز پهنه باز. [ پ َ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) که پهنه بازد. رجوع به پهنه شود : پهنه بازی و کمندافکنی و چوگان بازناوک اندازی و زوبین فکن و سخت کمان .... تسمه باز تسمه باز. [ ت َ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) کنایه از دغاباز و فریب دهنده . (آنندراج ) : تسمه بازی نیست چون سراج در بازار دهرزین اسپی چون بسازد کم... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۲۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود