اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پخ

نویسه گردانی: PḴ
پخ . [ پ ُ ] (اِ) بزبان خراسان براز را گویند یعنی سرگین آدمی و غیره ... و از لغات ترکی به ثبوت میرسد که لفظ ترکی است . (غیاث اللغات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
پخ . [ پ َ ] (اِ صوت ) پیشت ! لفظی که در ماوراءالنهر بدان گربه را رانند. آوازی که بدان گربه را بیرون کردن خواهند. کلمه ای است که سگ و گرب...
پخ . [ پ ِ ] (اِ صوت ) پَخ . آوازی که بدان خرگوش و نوع او را رمانند. کلمه ای است که سگ و گربه را بدان برانند. (برهان ).- به او پخ کنند ز...
پخ . [ ] (اِ) پالایش آب بود و ره آب را نیز گویند. (اوبهی ).
پخ پخ . [ پ َ پ َ ] (صوت ) پَه پَه . بَه بَه . خوش خوش . بَخ بَخ . آفرین . طوبی لک . مرحبا بک .
پخ پخ. غلغلک
در لهجه محدوده ازغندِ مهولات ( خراسان رضوی ) به معنی « قلقلک» است .
پخ پخو. [ پ َ / پ ِ خ ْ پ َ / پ ِ ] (اِ)پِخلوُچَه . پِچلیچه . غلغلیچ . غلملیچ . (رشیدی ). غلفچ . غلمچ . قلفچه . غلغلک . غلغلی . و آن چنانست که انگش...
پخ پخ کردن . [ پ ِ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول اطفال ؛ بریدن چنانکه سر مرغ و گوسپند و جز آن را.
پخ زنی لوله لبه‌سازی انتها و گوشه لوله است. وقتی انتهای لوله به میزان مشخصی لبه سازی می‌شود، این عمل را پخ‌زنی می‌نامند. فرایند پخ‌زنی برای آماده سازی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.