گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تاغ نویسه گردانی: TAḠ تاغ .(اِخ ) قلعه ای در سیستان ۞ .(فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) : آنکه برکند به یک حمله در قلعه ٔ تاغ آنکه بگشاد به یک تیر دژ ارگ زرنگ .فرخی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی طاق طاق . (اِخ ) قلعه ٔ طاق . حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب ذیل شرح بلاد قُهستان و نیمروز آورده که : قلعه ٔ طاق شهری کوچک است و در او انگور بسیار ... طاق طاق . (اِخ ) محله ای است به بغداد و منسوب به آن محله است ، محمدبن النعمان شیعی که بمؤمن الطاق معروف میباشد. طاق طاق . (اِخ ) حصاری است در طبرستان . منصور خلیفه ٔ عباسی ابوالخصیب را والی قومس و جرجان و طبرستان کرد و فرمان داد که از راه جرجان بدانجا در... طاق طاق . (اِخ ) نام یکی از ده دروازه ٔ تبریز. حمداﷲ مستوفی گوید: تبریز ده دروازه دارد. و طاق یکی از آنهاست . (نزهةالقلوب چ لیدن مقاله ٔ ثالثه ... طاق طاق . (اِخ ) رجوع به ابوالحسن طاق شود. طاق طاق . (اِخ ) مؤمن الطاق ِ یا شیطان الطاق . نجاشی (متوفی 450) گوید: محمدبن علی بن نعمان بن ابی طریفة بجلی (مولای أحول ) ابوجعفرکوفی صیرفی ... بش طاغ بش طاغ . [ ] (اِخ ) نام قسمت شمال شرقی سلسله ٔ جبال قفقاز است که با یک رشته تلال با سلسله جبال البرز ارتباط می یابد. دارای آبهای معدنی ... طاغ طاغ طاغ طاغ . (اِ صوت مرکب ) آواز نعل درشت ، کوفتن پتک و مانند آن . شش طاق شش طاق . [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) نوعی از خیمه ٔ پادشاهی . (ناظم الاطباء). شش خان و شش خانه . (از آنندراج ). نوعی ازخرگاه پادشاهی است . (خسرو و ... تپه طاق تپه طاق . [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان یخاب است که در بخش طبس شهرستان فردوس و در صدوهفتاد وسه هزارگزی شمال خاوری طبس واقع است ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۱ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود