گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تاغ نویسه گردانی: TAḠ تاغ .(اِخ ) قلعه ای در سیستان ۞ .(فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) : آنکه برکند به یک حمله در قلعه ٔ تاغ آنکه بگشاد به یک تیر دژ ارگ زرنگ .فرخی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی طاق بندی طاق بندی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) نقشی که بصورت طاق در دیواره ای سازند، برای خوشنمائی : به هر روزنی قبله یکسو شده همه طاق بندی ابرو شده .زلا... طاق زدن طاق زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) طاق ساختن . ساختن بنای طاق را. تسقیف . سقف زدن . طاق گرا طاق گرا. [ ق ِ گ َرْ را ] (اِخ ) در جاده راه کرند به سر پل کنونی (حدود حلوان قدیم ) بین آبادی سرخه دیزه ، و پاطاق ، گردنه ای است که چون از... تاق و توق تاق و توق . [ ق ُ / تاق ْ ق ُ ] (اِ صوت ) تاق تاق . تاغ تاغ . آواز برهم خوردن تخته ها و چوبها. || آواز گشاد تفنگ و توپ از دور، نه به بسیاری ... جفت و طاق جفت و طاق . [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جفت و تا.طاق و جفت . نام بازیی است . رجوع به جفت و تا شود. طاق طارم طاق طارم . [ ق ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به معنی طاق اخضر است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ) : رستخیز است خیز ... طاق کحلی طاق کحلی . [ ق ِ ک ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی طاق فیروزه رنگ است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ). و رجوع به... طاق کردن طاق کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) وَتْر. وِتْر. (ترجمان القرآن ). طاق کسری طاق کسری . [ ق ِ ک ِ س را ] (اِخ ) مشهورترین بنائی که پادشاهان ساسانی ساخته اند. قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری مینامند و ه... طاق سنگی طاق سنگی . [ ق ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طاق که از قطعات سنگ ساخته شده باشد. || (اِخ ) نام گردنه ای است معروف به طاق سنگی در را... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۱ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود