تأریخ
نویسه گردانی:
TARYḴ
تأریخ . [ ت َءْ ] (ع مص ) سال و مه معلوم کردن با نوشتن یا گفتن : ارخ الکتاب تأریخاً؛ تاریخ نوشت آن کتاب را. (ناظم الاطباء). || شناساندن وقت ، و بقولی تأریخ هر چیزی ، غایت و وقت آن است که بدان منتهی میشود. و بدان سبب گویند: فلان تأریخ قوم خویش است ؛ یعنی به وی شرف و ریاست آنان منتهی میشود. (از اقرب الموارد). رجوع به تاریخ شود.
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
تاریخ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توریخ . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار).
تاریخ شمسی . [ خ ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حساب زمانی که به اعتبار حرکت زمین بدور خورشید و بقول قدما حرکت شمس بدور زمین حاصل آید. تا...
تاریخ رومی . [ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به تاریخ الروم و تاریخ رومیان و تاریخ اسکندری شود.
تاریخ رومیان . [ خ ِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ تاریخ بنای روم ، که تعیین آن مشکل است و تاریخ نویسان قدیم در آن اختلاف دارند. نظر محققی...
تاریخ دهقان . [ خ ِ دِ ] (اِخ ) یکی از کتب سیرالملوک (خدای نامه ) که توسط دهقانان (مالکان ) ایرانی که حافظ سنن و تاریخ ایران بودند تنظیم ش...
تاریخ طبیعی . [ خ ِ طَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ تحقیق و تتبع درباره ٔ موجوداتی است که در طبیعت وجود دارند. علم الاشیاء. ظاهراً این اسم به...
تاریخ عمومی . [ خ ِ ع ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ تاریخی که شامل کلیات از قبیل شرح وقایع و جنگها، ذکر سلاطین ، رؤسا، اوضاع اجتماعی و سیا...
تاریخ فلسفی . [ خ ِ ف َ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ تاریخی که درباره ٔ علت حوادث تحقیق کند و تسلسل آنها را نشان دهد و در این تتبع به ...
تاریخ ادیان . [ خ ِ اَدْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تاریخی که از دین هاو آئین های مختلف بحث کند. رجوع بتاریخ مذاهب شود.
تاریخ جلالی . [ خ ِ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مبداء تاریخی که به امر ملکشاه سلجوقی در ایران ایجاد شد. مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون در ذی...