تخت
نویسه گردانی:
TḴT
تخت . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بزینه رود در بخش قیدار شهرستان زنجان است که در هفتادهزارگزی جنوب خاوری قیدار و ششهزارگزی راه عمومی قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 734 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار، محصول آن غلات و انگور و میوه است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان قالیچه ، گلیم و جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
تخت سبز. [ ت َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایوه در بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز است که در پنجاه وهشت گزی خاور ایزه قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر ا...
تخت شاه . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلیایی در بخش اسدآباد شهرستان همدان است که در سی وسه هزارگزی جنوب هوله قرار دارد. کوهستانی و سردسیر...
تخت شاه . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش میان کنگی در شهرستان زابل است که در بیست وچهارهزارگزی شمال ده دوست محمد و نزدیک مرز افغانستان قرار دار...
تخت شاهی . [ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان رمشک در بخش کهنوج شهرستان جیرفت است که در صد و هشتاد و چهار هزارگزی جنوب خاوری کهنوج و هفت ...
تخت شدن . [ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) هموار و مساوی شدن و در دندانهای اسب علامت پیری است اسب را. رجوع به تخت شود. || در افیون و تریاک ، ...
تخت سفر.[ ت َ ت ِ س َ ف َ ] (اِخ ) جایگاهی در حدود مرو : از راه سرخس متوجه مرو گشتند محمدقاسم و ... در شهر توقف کرده رایات ظفرپیکر، روز جمعه...
تخت زدن .[ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تخت گستردن . (آنندراج ). نصب کردن تخت . تخت را برپا داشتن نشستن را : فرش انداختند و تخت زدندراه صبرم زدند...
تخت زمین . [ ت َ زَ ] (اِخ ) ده کوچکی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که در بیست وهفت هزارگزی خاور رامیان و دوهزارگزی باختر شوسه ٔ گرگان -...
تخت زنگی . [ ت َزَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار در بخش کامیاران شهرستان سنندج است که در هیجده هزارگزی شمال باختری کامیاران و سه هزارگزی ...
تخت چمن . [ ت َ چ َ م ِ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان احمدآباد در بخش مرکزی شهرستان آباده است که در شصت وپنج هزارگزی جنوب اقلید و در کنار راه...