تنگ
نویسه گردانی:
TNG
تنگ . [ ت َ ] (اِخ ) نام مقامی باشد از ترکستان که ترکان تنگی به آن منسوب و به خوش صورتی مشهورند. (برهان ). شهری است از ترکستان به حسن خیزی معروف . (انجمن آرا) (آنندراج ). جایی در ترکستان که ترکان تنگی که در خوش صورتی ضرب المثل اند بدانجا منسوب میباشند. (ناظم الاطباء). مقامی است در ترکستان زمین که ترکان تنگی منسوبند بدان مقام . (شرفنامه ٔ منیری ). تنگ ترکان . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
واژه های همانند
۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تنگ روی . [ ت َ ] (ص مرکب ) کسی که به اندک مبالغه از شرم سخن قبول کند. (فرهنگ رشیدی ). کنایه از شخصی است که به اندک مبالغه مطلب بزرگ...
تنگ ریز. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میمنداست که در بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد واقع است و 268 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
تنگ سرا. [ ت َ س َ ] (ص مرکب ) بخیل . ممسک . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ممدوح بماندند دوسه بارخدایان زین تنگدلان ، تنگ دران ، تنگ سرایان . سوزن...
تنگ سرخ . [ ت َ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودبشار است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 115 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
تنگ سیم . [ ت َ ] (ص مرکب ) کم پول . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فقیر. کسی که سیم اندک دارد : خاصه در دولت سرایی کاندر او مدحت سرای تنگ سیم آ...
تنگ خوش . [ ت َ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیر است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیا...
تنگ خوی . [ ت َ ] (ص مرکب ) تنگ خو : جهان تنگ دیدیم بر تنگ خوی مراآز و زفتی نکرد آرزوی . فردوسی .جان را به وداع آفرینش از عالم تنگ خوی شستیم...
تنگ حسن . [ ت َ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریمله ٔ بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد است که 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تنگ پنج . [ ت َ پ َ ] (اِخ ) محلی در 570 هزارگزی تهران میان تنگ هفت و تله زنگ و آنجا ایستگاه ترن است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نام ایستگا...
تنگ چاق . [ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز است که 205 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).