تنگ
نویسه گردانی:
TNG
تنگ . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کنارک شهرستان چاه بهار است که 4000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
واژه های همانند
۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
تنگ چاره . [ ت َ رَ / رِ ] (ص مرکب ) کسی که راههای چاره بر او مسدود و سخت مشکل باشد. درمانده . گرفتار سختیهای صعب و دشوار. که چاره بر او تن...
بال تنگ . [ ت َ ](اِخ ) دهی است از دهستان دشمنزیاری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان که در 10 هزارگزی شمال باختری قلعه ٔ کلات مرکز دهستان و...
تنگ حالی . [ ت َ ] (حامص مرکب ) فقر و تنگدستی و تهی دستی و مسکنت و درویشی و نکبت و بدبختی . (ناظم الاطباء). سختی . رنج : ای مانده بکوری و ت...
تنگ خویی . [ ت َ ] (حامص مرکب ) بدخویی . (ناظم الاطباء) : آفت ملک شش چیز است ، حرمان ...و تنگ خویی و افراط خشم و کراهت ... (کلیله و دمنه ). و...
تنگ روده . [ ت َ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان و بخش قیروکارزین است که در شهرستان فیروزآباد واقع است و 329 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا...
تنگ رواق . [ ت َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بویراحمد سرحدی است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ج...
تنگ دهان . [ ت َ دَ ] (ص مرکب ) آنکه دهان تنگ دارد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). معشوق . (فرهنگ رشیدی ). از اسمای محبوب است . (آنندراج ). دارند...
تنگ سودا. [ ت َ س َ / سُو ] (ص مرکب ) خلاف گشاده دل . کسی که در داد و ستد سختگیر باشد. بدمعامله : مرد تاجر گشاده دل بایدتنگ سودا کشد زیان فراخ ...
تنگ سولک . [ ت َ ل َ ] (اِخ ) تنگی است در کوههای بختیاری که نقوش برجسته ای از عهد اشکانیان در آنجا یافته اند. رجوع به تاریخ صنایع ایران شو...
تنگ سیاه . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان طرهان است که در بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...