ثابت
نویسه گردانی:
ṮABT
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن الجذع . ابن حجر در کتاب الاصابة گوید: اسم او ثعلبةبن زیدبن الحارث بن حرام بن غنم بن کعب بن سلمة الانصاری السلمی است موسی بن عقبة و ابن اسحاق او را از شهداء طائف گفته اند و ابن اسحاق و موسی بن عقبه وی را از اهل عقبة ذکر کرده اند و در روایت طبرانی که نقل از موسی بن عقبه است نام او ثابت بن اجدع آمده و این تصحیف است - انتهی . در امتاع الاسماع الجذع ،و در کتاب الاصابة الجدع دیده میشود و نیز در امتاع الاسماع ثعلبة نام پدر ثابت آمده است نه نام خود او.
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حسان بن ثابت . [ حَس ْ سا ن ِ ن ِ ب ِ ] (اِخ ) ابن المنذربن حرام بن عمروبن زیدبن مناةبن عدی بن عمروبن مالک بن النجار الانصاری الخزرجی ثم ال...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابن ابی ثابت الزهری . [ اِ ن ُ اَ ثا ب ِ ؟ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن عمران . از اصحاب سیر و اخبار. و کتاب الاحلاف از اوست .
سابط. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ابی حمیضةبن عمروبن وهب قرشی جمحی ، از صحابه است . (الاصابه ) (قاموس الاعلام ترکی ).