اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جان

نویسه گردانی: JAN
جان . (اِخ ) ۞ یوحنا کاهن که در1816 م . درگذشته است . او راست : قاموس عربی و لاتینی ،که در ذیل آن بعض سوره های قرآن مجید، و منتخباتی دروصف مصر از ابی الفداء، و پاره ای از رسائل عبداللطیف بغدادی و اشعار حماسی از ابی تمام را آورده و بسال 1802 م . در یانا بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۰ ثانیه
هزه جان . [ هََ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ورزقان شهرستان اهر که دارای 464 تن سکنه است . آب آن از چاه و محصول عمده اش غله و سردرختی اس...
وسیله ای جادویی که به وسیله ای طلسم و جادو روح فرد را زنده نگه می دارد و مانع از مرگ ابدی وی می شود
نجات یافتن. جان به در بردن در گویش کازرونی.(ع.ش)
همی جان . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش بافق شهرستان یزد. دارای 362 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، گردو، بادام و زردآلو، و...
سنگ جان . [ س َ ] (ص مرکب ) سنگدل . بی رحم . ظالم . بی شفقت . (ناظم الاطباء).
شاه جان . (اِخ ) شه جان . نام جایی است که آن را مرو گویند و شهجان نیز خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). نام ولایت مرو باشد.(جهانگیری ). نام ولایت ...
شاه جان . (اِخ ) نام رودی بزرگ که از مرو شاهجان گذرد. (یادداشت مؤلف ).
شیخ جان . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه است و 432 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
سبک جان . [ س َ ب ُ ] (ص مرکب ) زودگذر. فانی : در خانه ٔ مرده دل چرا بستی کو خاک گران و تو سبک جانی .ناصرخسرو.
سخت جان . [ س َ ] (ص مرکب ) سنگدل و بیرحم . (آنندراج ) (غیاث ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 74) : سختی ره بین و مشو سست ران سست گمانی مکن ای سخت جان...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳۶ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.