اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جمال

نویسه گردانی: JMAL
جمال . [ ج َم ْ ما] (اِخ ) قزعة. از تابعیان است . وی از انس روایت کندو از او عمروبن دینار روایت دارد. (لباب الانساب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
حاج جمال فومنی . [ ج َ ل ِ م َ / م ِ ] . (اِخ ) از بزرگان گیلان است ، در نیمه ٔ دوم سده ٔ دوازدهم ، و آنگاه که محمد حسن خان قاجار به این ول...
خواجه جمال الدین . [ خوا / خا ج َ /ج ِ ج َ ل ِدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان اکراد ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران . (یادداشت بخط مؤلف ).
قاضی جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن عمربن مبارک یا محمدبن محمدبن عمر بحرق قاضی جمال الدین حمیری حضرمی شامی . فقیه نحوی لغوی ...
جمال الدین مقدسی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ م َ دِ ] (اِخ ) یوسف بن حسن بن عبدالهادی یا یوسف بن حسن بن احمدبن عبدالهادی یا یوسف بن حسن بن احمدبن ...
جمال الدین مقدسی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ م َ دِ ] (اِخ ) یوسف بن یحیی بن علی بن عبدالعزیزبن علی مکنی به ابو بدر از دانشمندان دمشق است . رجوع ب...
جمال الدین اسنوی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ ](اِخ ) عبدالرحیم بن حسن شیخ از فقیهان مصر بود که بسال 772 ق . درگذشت . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 266...
جمال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عوفی وی را در شمار بزرگان شعرای عراق نام برده و اشعار و غزلیاتی از او نقل کند. او راس...
جمال الدین خسروی . [ ج َلُدْ دی ن ِ خ ُ رُ ] (اِخ ) عوفی وی را در شمار شاعران غزنین آورده و گوید: جمال الدین ابوبکربن مساعد شاعری معنوی بود...
جمال الدین ازهری . [ ج َ لُدْ دی ن ِ اَ هََ ] (اِخ ) مروزی . عوفی در باره ٔ وی گوید: ماه جاه او ازهر بود و خورشید فضل او انور، امیر سریر فطنت و...
تازه کند جمال خان . [ زَ ک َ دِ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه است که در 18500گزی جنوب خاوری ارومیه و 5ه...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۵ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.