حثام
نویسه گردانی:
ḤṮAM
حثام . [ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ حَثَمَة. حَثْمَة.
واژه های همانند
۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
حسام الدین . [ ح ُ مُدْدی ] (اِخ ) حسن علی . رجوع به حسن علی شود... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن ابراهیم بن خلیل . رجوع به حسین ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن عبدالرحمان . رجوع به حسین ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن علی صفناقی حنفی . شارح هدایه ٔ مرغینانی بنام «النهایة» وفات او به سال 710 هَ . ق . بوده است . و...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) خلیل بن بدرالدین خورشیدنام حکمران پنجم از سلاله ٔ اتابکان لر کوچک و نواده ٔ شجاع الدین خورشید مؤسس سلال...
حسام الدین . [ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) رازی . رجوع به حسام رازی شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ](اِخ ) زرین کمر. یکی از حکمرانان رویان و رستمدار ازسلسله ٔ پادوسیان معروف به گاوباره . از 351 تا 386 هَ . ق . حکم ...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْدی ] (اِخ ) سحابی . رجوع به حسام الدین بن حسین شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) صاحب یکی از امراء دربار ارغوان خان . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 126).
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) علی برادر شمس الدین ملک الجبال محمدبن فخرالدین مسعود دوم از ملوک شنسبانی بامیان است . رجوع به حسام الدی...