اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حثام

نویسه گردانی: ḤṮAM
حثام . [ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ حَثَمَة. حَثْمَة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) قتلق بوقا. شاگرد اُرموی یکی از دانشمندان و استادان در موسیقی است .
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) کوسج . او راست : الاستیفاء الکوسجیة در شرح وقایة.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) کینخواری چنانکه در سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 80 آمده است . رجوع به حسام الدوله کینخواری شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن حسام . رجوع به محمدبن حسام ... و ابن حسام شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ )محمدبن محمدبن عمر اخسیکتی . رجوع به محمد... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) مشارالدولة فرزند حاجی میرزا محمدبن علی اکبربن ابوالقاسم بن محمد مسیح بن کاظم شیرازی است . وی پدر نظام الدی...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) مؤذنی . او راست : شرح تمام مفتاح العلوم سکاکی .
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) یولق ارسلان بن ایلغازی بن البی بن تمرتاش هفتمین فرمانروای بنی ارتق است و به سال 580 هَ . ق . پس از وف...
حسام خویی . [ ح ُ م ِ خ ُ ] (اِخ ) حسام الدین حسن بن عبدالمؤمن متخلص به حسام و ملقب به مظفری از شاعران سده ٔ هفتم در ماردین است . او راس...
حسام رازی . [ ح ُ م ِ ] (اِخ ) علی بن احمدبن مکی رازی فقیه حنفی دمشقی که در آنجا به سال 598 هَ . ق . درگذشته است . او راست : تکمله ٔ مختصر...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۱۴ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.