اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر سکاکینی . پدرش فاضل و شیعی بی غلو بود و خودش در رفض غلو کردو قاضی شرف الدین او را به جرم سب شیخین تکفیر کرد وبه حکم این قاضی در سوق الخیل گردن حسن را زدند (11 جمادی اول سال 744 هَ . ق .). (دررالکامنة ج 2 ص 34).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن مهران . رجوع به حسن محمدبن سماعةبن مهران شود.
حسن . [ ح َ س َ] (اِخ ) ابن میمون اخباری . رجوع به حسن بصری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن ناصر علوی . رجوع به حسن غزنوی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن نبهان بن تنوخی ، مکنی به ابوعلی کاتب . متولد 646 هَ . ق . در کرک وجد او قاضی مصر بود و خود به شهادت می پرداخت . ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن نجار نمیمی . رجوع به حسن بن محمدبن جعفر شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن نصربن حسین بن جبرئیل انصاری ، محتسب قاهرة. در جمادی دوم 709 هَ . ق . درگذشت . (دررالکامنة ج 2 ص 47).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن نوح بن یوسف بن محمدبن آدم هندی بهروچی . درگذشته ٔ 11 ذی قعده ٔ 939 هَ . ق . او راست : «امامة امیرالمؤمنین ». (ذریعه...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن نوح . رجوع به حسن قمری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن نورالدین حسینی شفتی . شاگرد حسین بن عبدالصمد، پدر شیخ بهایی و معاصر شیخ محمود لاهیجی ، شاگرد شهید دوم بود. از وی ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن واقد. برادر عبداﷲبن واقد. وی را تفسیری است بر قرآن . (ذریعه ج 4 ص 271 بنقل از ابن الندیم ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.