اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حمام

نویسه گردانی: ḤMAM
حمام . [ ح َ ] (ع اِ) کبوتر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هر نوع مرغ طوق دار. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مثل فاخته و قمری و مرغ سنگخوار ومرغ ساق جر. (اقرب الموارد). حمامة یکی آن . و مذکر ومؤنث در حمامه یکسان است . مانند حیه . (منتهی الارب ). و تاء در آن برای دلالت بر وحدت است نه بر تأنیث . (اقرب الموارد). کسایی گوید: حمام کبوتر بری است و یمام کبوتر خانگی و اصمعی گوید: یمام کبوتر وحشی است و آن نوعی از پرندگان صحرایی است . (اقرب الموارد).
- بیض الحمام ؛ نوعی است از انگور پردانه . (اقرب الموارد).
- حمام الحرم ؛ کبوتری که در حرم مکه خانه و لانه و مسکن دارد و این مثل است در احترام و مصونیت ، زیرا شکار چنین کبوتری حرام است . (اقرب الموارد).
- حمام الرسل ؛ کبوترانی که به آنها رسالت و پیغام بری را آموخته اند و نامه ٔ پیغام را بگردن آنها آویزند و بهر کسی که خواهند پرواز دهند و آن ها میروند و با پاسخ برمیگردند. (اقرب الموارد).
- حمام مطوقه ؛ مجازاً شرم مرد. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
آوردت از رزان و بحمام برد باز
واندر کفت نهاد حمام مطوقه .

سوزنی .


- رعی الحمام ؛ گیاهی است . (اقرب الموارد).
- ساق الحمام ؛ گیاهی است . (اقرب الموارد).
- عنق الحمام ؛ رنگی است بین قرمزی و کبودی . (از اقرب الموارد). مثل گردن کبوتر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
حمام . [ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ حُمَّة. (از منتهی الارب ). رجوع به حمة شود. || قضا و قدر مرگ . (منتهی الارب ). قضای موت وقدر آن . (از اقرب الموارد...
حمام . [ ح َم ْ ما ] (ع اِ) گرمابه . مذکر است . (از منتهی الارب ). ج ، حمامات . (منتهی الارب ). وفارسیان به تخفیف نیز استعمال نمایند. (آنندراج ...
حمام . [ ح ُ ] (ع اِ)تب همه ستوران . (ناظم الاطباء). تب جمع ستوران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و گویند تبی است مخصوص به اسب . (اقرب ا...
حمام . [ ح َم ْ ما ] (اِخ ) دهی از دهستان یعقوب وندپاپی بخش الوار گرم سیری شهرستان خرم آباد. تپه ماهور و گرم است . سکنه ٔ آن 100 تن .آب آن ا...
حمام یا گرمابه محلی است برای شستشوی تن و سر و صورت. کاشی‌های معرق، هفت رنگ و کاشی‌های خشتی، با تصویر انسانی از زیبایی‌ها و ویژگی‌های ظاهری حمام‌ها بود...
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آسنا āsnā (مانوی: āsnāy)***فانکو آدینات 09163657861
ام حمام . [ اُم ْ م ِ ح ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اهواز با 75 تن سکنه . آب آن از چاه و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
چقا حمام . [ چ َ ح َم ْ ما ] (اِخ ) نام تپه ای است در 19 هزارگزی شمال نفت شاه ، کنار راه شوسه ٔ نفت شاه به قصرشیرین که پاسگاه مرزبانی دار...
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.