خان
نویسه گردانی:
ḴAN
خان . (اِخ ) دهی است ازدهستان الند بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 76 هزارگزی شمال باختری خوی . این ده را راه ارابه رو است . ناحیه ای است کوهستانی . آبادی آن در دره قرار دارد. آب و هوای آن سرد ولی سالم میباشد. سکنه ٔ آنجا 18 تن که بزبان کردی متکلم و بمذهب سنی متدینند. آب این دهکده از چشمه و رود یکماله است و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
خان عباسی . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری . ناحیه ای است واقع در 16 هزارگزی جنوب خاوری ساری ...
خان قشلاقی . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل . واقع در 12 هزارگزی جنوب اردبیل و 5 هزارگزی شوسه ٔ خلخال ...
خان یوردی . [ ی ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان میانه ، واقع در 9 هزارگزی جنوب میانه و5 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به میانه . این دهکده ...
خدابخش خان . [ خ ُ ب َ ] (اِخ ) وی از فضلای هندوستان و صاحب کتابخانه ای بوده که شهرت جهانی داشته است . قزوینی در شرح حال او می آورد: مولو...
خان زنبور. [ن ِ زَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خانه ٔ زنبور. شانه ٔ زنبور. جایگاه زنبوران . رجوع به کلمه ٔ خان شود.
خان سپنجی . [ ن ِ س ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاروانسرای سپنجی و کنایه از این جهان گذران است : نانت در انبان نهادستند و بارت را بخرخ...
خان سهامی . [ ن ِ س َ ] (اِخ ) یکی از شعراست و تخلص او سهامی است . (از الذریعه الی تصانیف الشیعه تألیف آقابزرگ طهرانی قسم 1 جزء 9 ص 285)...
خان طاووس . (اِخ ) دهی است از دهستان دول بخش حومه ٔ شهرستان ارومیّه . واقع در 59 هزارگزی جنوب خاوری ارومیّه و 8 هزارگزی باختر شوسه ٔ ارومی...
خان گیلان . [ ن ِ ] (اِخ ) نام رمانی است تاریخی مشتمل بر مختصری از سوانح آخرین مرحله ٔ فرمانروایی کارکیاخان احمد در گیلان و انقراض حکومت ...
خان ابرار. [ ن ِ اَ ] (اِخ ) نام دیگر خان لنجان است . رجوع به «خان لنجان » شود.