گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ختائی نویسه گردانی: ḴTAʼY ختائی . [ خ َ ] (ص نسبی ) منسوب بختا که نام ناحیتی است بچین : ترک ختائی شده یعنی چو ماه زلف خطا بر زده زیر کلاه . نظامی .|| (اِ) هرپارچه ٔ راه براه . (یادداشت بخط مؤلف ) || نام نوعی آجر است که از آجر نظامی کوتاه تر می باشد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی ختائی ختائی .[ خ َ ] (اِخ ) نام تیره ای است از ایل آقاجری کهکیلويه از ایلات فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88). تنزوی ختائی تنزوی ختائی . [ ] (اِ مرکب ) قرصی است مصنوع سرخ مایل به تیرگی و بعضی مایل به سبزی و اغبر و این قسم عصاره ٔ گیاهی است . و سرخ او مغشو... بادیان ختائی بادیان ختائی . [ ن ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بادیان خطائی ۞ . میوه ٔ درخت قشنگی است همیشه سبز و از طایفه ٔ ماگنولیاسه ۞ و از محصولات ... خطائی خطائی . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خطیئة. خطایا. (منتهی الارب ). رجوع به خطایا شود. خطائی خطائی . [ خ َ ] (اِ) قسمی پارچه بوده است :از ابریسک و کمخای خطائی . نظامی قاری .|| قسمی سوسن . || قسمی خشت پخته بزرگتر از آجر متداول . (... خطائی خطائی . [ خ َ ] (اِخ ) رجوع به اسماعیل صفوی شود. خطائی خطائی . [ خ َ ] (اِخ ) مولانازاده . از جمله کسانی است که بر شرح مفتاح سیدشریف حاشیه نگاشته . (یادداشت بخط مؤلف ). خطائی خطائی . [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 383 تن سکنه است . محصول آنجا غلات ، چغندر، توتون و حبوبا... ختایی ختایی . [ خ َ ] (ص نسبی ) منسوب به ختا : گر نامه کند شاه سوی قیصر رومی ور پیک فرستد سوی فغفور ختایی .منوچهری . حب خطائی حب خطائی . [ ح َب ْ ب ِ خ َ ] (ع اِ مرکب ) دند است که به هندی جمال کوته و حپال کوته نامند. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود