خطاء
نویسه گردانی:
ḴṬAʼ
خطاء. [ خ َ ] (ع ص ، اِ) ناراست . نقیض صواب . || گناه بی قصد. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
خطا جستن . [ خ َ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) اشتباه یافتن . سهو یافتن . (یادداشت بخط مؤلف ).
خطا رفتن . [ خ َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) به اشتباه رفتن . بسهو رفتن : سکندر بحیوان خطا می رودمن اینجا سکندر کجا می رود. نظامی .ما چون نشانه پای ب...
خطا گرفتن . [ خ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اشتباه گرفتن . سهو گرفتن . تخطئه کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : نه در هر سخن بحث کردن رواست خطا بر بز...
کاتای (Cathay) (/kæˈθeɪ/) [خطای/ختای] نامی است تاریخی برای چین که مدتها در اروپا [بعنوان سرزمینی متفاوت] بکار می رفت. در اوایل دوره مدرن، اروپایی ها ک...
خبط وخطا. [ خ َ طُ خ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اشتباه . خطا. ناصواب . ناهنجار. غیر مستقیم . غیر صحیح .
آهوی خطا. [ ی ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آهوی تاتار.
آهوی ختا. [ ی ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آهوی تاتار.
مادربه خطا. [ دَ ب ِ خ َ ] (ص مرکب ) لفظی است مشهور و دشنامی معروف . (آنندراج ). کلمه ٔ فحش . (ناظم الاطباء). نوعی دشنام است . تمام فحشهای ماد...
کاتای (Cathay) (/kæˈθeɪ/) [خطای/ختای] نامی است تاریخی برای چین که مدتها در اروپا [بعنوان سرزمینی متفاوت] بکار می رفت. در اوایل دوره مدرن، اروپایی ها ک...