داش
نویسه گردانی:
DʼŠ
داش . (ترکی ، اِ) در ترکی به معنی سنگ است . (غیاث ) تاش . || نیز به معنی «هم » است چنانکه در یلداش به معنی همراه . (از غیاث ). در ناظم الاطباء، معنی رفیق و همدم دارد؛ سبق داش ، همشاگرد و رفیق درس و هم مکتب . خواجه داش : هم خدمت . (ناظم الاطباء). || مخفف داداش ... رجوع به داداش شود. || خطابی که گروهی از مردم عامه را کنند و آنان غالباً زفت اندام و نیرومندتن و برتری جوی و خودکامه و بذال و جوانمرد و زودگذر، کم تعقل و سریعالتصمیم باشند؛ داش مشتی . رجوع به داش مشتی شود. || نیز معنی بخشش وانعام و هدیه در ناظم الاطباء بکلمه داده شده است .
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۲ ثانیه
داش آلتو. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان دارای 15 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
داش آلتی . (اِخ ) دهی از دهستان آجر لوبخش مرکزی شهرستان مراغه . واقع در 59هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 12 هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ شاهین دژ...
داش آلتی . (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه . واقع در 35هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 4هزارگزی جنوب شوسه ٔ مرا...
تکمه داش . [ ت ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عباسی که در بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع است و 1550 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
تکمه داش . [ ت ِ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قوری چای است که در بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای...
تکمه داش . [ ت ُم ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ترک شهرستان ملایر است که 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
داش آتان . (اِخ ) دهی است از دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در سی هزارگزی جنوب بستان آباد و 1 هزارگزی شوسه ٔ میانه به تبریز....
داش آتان . (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه . واقع در 15/5هزارگزی جنوب خاوری مراغه و در مسیر ارابه رو مراغه به قره ...
داش برون . [ ] (اِخ ) نام موضعی است به شمال گرگان در کوک لان .
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قره پشلو، بخش مرکزی شهرستان زنجان . واقع در 70هزارگزی شمال باختری زنجان و 24هزارگزی راه مالرو...