داش
نویسه گردانی:
DʼŠ
داش . (ترکی ، اِ) در ترکی به معنی سنگ است . (غیاث ) تاش . || نیز به معنی «هم » است چنانکه در یلداش به معنی همراه . (از غیاث ). در ناظم الاطباء، معنی رفیق و همدم دارد؛ سبق داش ، همشاگرد و رفیق درس و هم مکتب . خواجه داش : هم خدمت . (ناظم الاطباء). || مخفف داداش ... رجوع به داداش شود. || خطابی که گروهی از مردم عامه را کنند و آنان غالباً زفت اندام و نیرومندتن و برتری جوی و خودکامه و بذال و جوانمرد و زودگذر، کم تعقل و سریعالتصمیم باشند؛ داش مشتی . رجوع به داش مشتی شود. || نیز معنی بخشش وانعام و هدیه در ناظم الاطباء بکلمه داده شده است .
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ابهررود شهرستان زنجان واقع در 64هزارگزی شمال باختر ابهر و 6 هزای گزی راه مالرو عمومی ، آب آن از...
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان . واقع در 52هزارگزی جنوب قیدار و3هزارگزی راه مالرو عمومی ، کوه...
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج . واقع در 39هزارگزی جنوب خاوری قروه . سر راه شوسه ٔ همدان به قروه...
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 90هزارگزی شمال باختری مشهد و 8هزارگزی باختر راه شوسه مش...
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) نام محلی است کنار راه سنندج و مریوان میان قلعه شیخ و گردنه ٔ کاران در 61هزارگزی سنندج .
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش تکاب شهرستان مراغه . واقع در 8هزارگزی باختر تکاب و 6 هزارگزی جنوب باختری ارابه رو تکاب...
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان اوچ تپه بخش ترکمان شهرستان میانه . واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری ترکمان و 2 هزارگزی ارابه رو بستان آ...
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش سراسکند شهرستان تبریز. واقع در 10هزارگزی خاور سراسکند و 10هزارگزی شوسه ٔ سراسکند به سیا...
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . واقع در 56هزارگزی جنوب باختری قره آغاج و 35هزارگزی جنوب...
داش بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گورائیم شهرستان اردبیل . واقع در 40هزارگزی جنوب اردبیل به خلخال کوهستانی معتدل و دارای 309 تن...