دح
نویسه گردانی:
DḤ
دح . [ دَح ح ] (ع مص ) پهن کردن چیزی در زمین .(منتهی الارب ). چیزی در زیر خاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || آرمیدن با زن . گرد آمدن با زن .(از منتهی الارب ). || گردنی زدن . (منتهی الارب ). قفا زدن . || یقال دحاً محاً؛ ای دعها معها. (منتهی الارب ). || دح الطعام بطنه ؛ ملأه حتی یسترسل الی اسفل . (از اقرب الموارد). || دح فی الثری بیتاً؛ وسعه . (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۷۸۸ مورد، زمان جستجو: ۲.۹۹ ثانیه
ده گام خان . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در شش هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 277 تن . آب آ...
ده شیخ محمد. [ دِه ْ ش َ / ش ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 7هزارگزی جنوب خاوری ...
ده دوست محمد. [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش میان کنگی شهرستان زابل در 23هزارگزی شمال خاوری زابل نزدیک مرز افغانستان . طول ...
ده خان محمد. [ دِه ْ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 6هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن ...
ده حسن اکبر. [ دِه ْ ح َ س َ اَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرکی بخش شیب آب شهرستان زابل . واقع در 34هزارگزی شمال خاوری سکوهه . سکنه ٔ...
ده ذوالفقار.[ دِه ْ ذُل ْ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سربند بخش سربند شهرستان اراک . واقع در 24هزارگزی جنوب باختری آستانه . دارای 245 تن ...
ده ابراهیمی . [ دِه ْ اِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 5هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 118 تن می باش...
ده اصغرجنگی . [ دِه ْ اَ غ َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 16هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 300 ...
ده بالافهرج . [ دِه ْ ف َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت رود بخش فهرج شهرستان بم . واقع در یک هزارگزی باختر فهرج . سکنه ٔ آن 109 تن می ب...
ده بادپایین . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چنارود بخش آخوره ٔ شهرستان فریدن . واقع در 42هزارگزی جنوب آخوره . دارای 100 تن سکنه است . ...