درء
نویسه گردانی:
DRʼ
درء. [ دَرْءْ ] (ع مص ) دور کردن و دفع نمودن چیزی را. (از منتهی الارب ). دفع کردن و دور نمودن ، و گویند دور نمودن بشدت . (از اقرب الموارد). || زود دررسیدن توجبه و دور شدن . (از منتهی الارب ). اندفاع و روان شدن سیل . (از اقرب الموارد). || روشن شدن آتش . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || غدودناک گردیدن شتر و آماسیدن پشت وی با غده . (از منتهی الارب ). دُروء. (از اقرب الموارد). و رجوع به دروء شود. || گستردن و فراخ گردانیدن چیزی را. بسط. || راندن چهارپا را بسوی شکار. || نمایان شدن و ناگاه برآمدن شخص بر کسی . || چسباندن و پیوستن دیوار به ساختمان . (از اقرب الموارد). دراءة. و رجوع به دراءة شود.
واژه های همانند
۴۵۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۸ ثانیه
در عهد عتیق و جدید، روی هم 63 مورد تضاد و اختلاف دیده می شود:
الف ـ اختلاف معنایی
(1)ـ کتاب خروج، فصل 9، بند 6ـ «فردای آن روز، خدای جاویدان، همچن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شِکَر (در فارسی افغانستان: شَکَر یا بوره ) مادهای است خوراکی با فرمول شیمیایی C12-H22-O11 و به صورت عام به تمامی مواد شیرین گفته میشود. شکر شامل گلو...
جامه در نیل عصیان زدن . [ م َ / م ِ دَ ل ِ ع ِص ْ زَ دَ ] (مص مرکب ) گناه کردن . مرتکب گناه شدن . عصیان : در صفا چون صبح می آید برون جامه ای...
خشت در کالبد درست آمدن . [ خ ِ دَ ب ُ دُ رُ م َ دَ] (مص مرکب ) کنایه از تدبیر درست کردن : شاه را این فریب چست آمدخشت در کالبد درست آمد.(از ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
در خدمت و خیانت روشنفکران کتابی است از جلال آل احمد که در سال ۱۳۴۳ خورشیدی نوشته [۱] و نخستین بار در سال ۱۳۴۷ خورشیدی منتشر شد.[۲] آل احمد در این کتاب...
مبانی دین در حکومت ساسانی / دکتر احسان اشراقی شرحی درباره ظهور بنیانگذار دولت ساسانی از کارنامه اردشیر بابکان، بررسی علل شکست دولت اشکانی، تصویرکلی از...
کتیبهٔ کرتیر در کعبه زرتشت در زیر تحریر کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت نگاشته شده است. در این قسمت کتیبهٔ شاپور در سطح بالاتری از دیوار کنده شده بوده و...
جان در پای کسی افشاندن . [ دَ ی ِ ک َ اَ دَ ](مص مرکب ) جان فدای کسی کردن . جان در پای کسی باختن . (ارمغان آصفی ). رجوع بجان در پای کسی ...