دل دل زدن
نویسه گردانی:
DL DL ZDN
دل دل زدن . [ دِ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح عامیانه ، سریعشدن ضربان قلب از دویدن و جز آن . طپیدن دل ، چنانکه دل کسی که بسیار دویده است . اضطراب در دل . طپش در دل پدید آمدن . طپشی در دل پدید آمدن ، و بیشتر از تند رفتن . (یادداشت مرحوم دهخدا). نفس نفس زدن . تپش قلب . ضربان شدید و غیرعادی دل . (فرهنگ لغات عامیانه ). || متردد بودن . شک داشتن . دل دل کردن . دودلی .
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
دل زدن . [ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) سیر کردن چیزی چنانکه میل بدان چیز نماند بلکه از آن تنفر بهم برسد. (آنندراج ). بی میل شدن وبی رغبت گشتن ...
با دل زدن . [ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) مشورت کردن و نیکو اندیشیدن ، و میتواند که زدن در اینجا بمعنی گفتن باشد. میرخسرو گفته : ملک هرچند میزدبا ...
دل بهم زدن . [ دِ ب ِ هََ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه متعدی دل به هم خوردن . حال تهوع در کسی ایجاد کردن . موجب دل آشوبی شدن . || ...
ناخن در دل زدن . [ خ ُ دَ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تصرف در مزاج کردن و تأثیر در دل نمودن . (شمس اللغات ). رجوع به ناخن بر دل زدن شود.
چنگ بر دل زدن . [ چ َ ب َ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) مثل ناخن بر دل زدن . (آنندراج ) : بلبل خوش خوان چو بر آهنگ زدبر دل مستان چمن چنگ زد. یحیی...
ناخن بردل زدن . [ خ ُ ب َ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تصرف در مزاج کسی کردن . (ناظم الاطباء). کنایه از تصرف در مزاج کردن باشد. (برهان ). ناخن به...
ناخن به دل زدن . [ خ ُ ب ِ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) صدمه زدن . آسیب رسانیدن : کند غرق ندامت طبع صاف من زلالی رازند ناخن بدل هر مصرع شوخم ه...