گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رازی نویسه گردانی: RʼZY رازی . [ ] (ص نسبی ) منسوب به راز بمعنی بنا. بنائی : ای ز تو بر عمارت عالم یافته عقل خلعت رازی .ابوالفرج رونی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی ابوالفضل قزوینی رازی عبدالجلیل بن ابی الحسین بن ابیالفضل قزوینی رازی (متولد اواخر سده ۵ق) فقیه و متکلم سدۀ ششم قمری در ری. مهمترین اثر وی، النقض است که هم از نظر محتوا (... کالومل کلرید جیوه زکریای رازی کالامل/کالومیل/کالومل کالومیل/کالومل. جیوه (I) کلرید (به انگلیسی: Mercury(I) chloride) با فرمول شیمیایی Hg۲Cl۲ یک ترکیب شیمیایی است. که جرم مولی آن ۴۷... راضی شادی و آرامش یافته در پی دستیابی به چیزی که خواهان آن بوده است یا نیازی از وی برآورده شده است. (https://www.cnrtl.fr/definition/satisfait) همتای پارسی... راضی راضی . (ع ص ) ۞ خشنودشونده . (آنندراج ). خشنود. (مهذب الاسماء) (دهار) (ناظم الاطباء).خوشدل و شادمان . خرسند. (ناظم الاطباء) : نبوی راضی گر ز ... راضی راضی . (اِخ ) یزیدبن معتمد علی اﷲ عبادی . رجوع به ابوالقاسم محمد المعتمد علی اﷲ در همین لغت نامه شود. نیم راضی نیم راضی . (ص مرکب ) آنکه نیک راضی و خشنود نباشد. (ناظم الاطباء). راضی شدن راضی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خشنود وخرسند گشتن . (ناظم الاطباء). قانع شدن . خرسند گردیدن . خشنود گشتن : همگنان را راضی کردم مگر حسود را که... راضی نامه راضی نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نوشته ٔ رضائیت که شخص مدیون (کذا) و یا مظلوم میدهد و در آن ابرای ذمه ٔ خود را از دین و یا از ظلمی که دربا... راضی گشتن راضی گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) خشنود گردیدن . خرسند شدن . || قانع شدن : ما به دشنام از تو راضی گشته ایم و ز دعای ما بسودا میروی . سعدی . ... راضی کردن راضی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خرسند و شادمان کردن . (ناظم الاطباء). مسرور کردن . خشنود ساختن . || قانع کردن . وادار بقبول کردن . قبولانیدن ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۲ ۱۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود