روحانی
نویسه گردانی:
RWḤANY
روحانی . [ رَ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به روح که بمعنی نسیم و آسایش و تازگی باشد، یعنی از مقوله ٔ آسایش و نسیم است در لطافت و پاکیزگی ... و جایی که گویند این چیز روحانی است بضم و فتح راء هر دو خوانده اند و در لفظ روح بفتح یا ضم راءدر حالت نسبت الف و نون می افزایند. (از غیاث ). باروح و خوب و نیک و مطبوع و پسندیده . (ناظم الاطباء).
- مکان روحانی ؛ جای پاک و پاکیزه و باصفا. (ازناظم الاطباء).
|| منسوب به رَوْحاء که نام قریه ای است . (از المنجد) (از متن اللغة). رجوع به روحاء (از قرای رحبه ٔ شام ) شود.
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عالم روحانی . [ ل َ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) عالم اشباح برزخی . (شرح حکمة الاشراق ص 243).
قراطس روحانی .[ ق َ طِ س ِ ] (اِخ ) ۞ گویانام گیاه شناس و پزشکی بوده است که ابن بیطار برده است . رجوع به مفردات ابن بیطار ذیل کلمه شح...
روحانی تفرشی .[ ی ِ ت َ رِ ] (اِخ ) غلامرضا پسر شکراﷲ متخلص به آزادی . در سال 1314 هَ .ق . در تهران بدنیا آمد. بیشتر اشعار او انتقاد از نقایص او...
روحانی تبریزی . [ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از سخنوران عهد سلطان حسین بایقرا (اوایل قرن دهم ) بود. این دو بیت از اوست :گفتم روم ز کویش ، بگرفت اجل ر...
روحانی شیرازی . [ ی ِ شی ] (اِخ ) میرزا علی بن میر عبدالوهاب یزدانی بن وصال شیرازی . بسال 1257 هَ .ش . در شیراز بدنیا آمد. وی در ادب و خط و ن...
روحانی سمرقندی . [ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) ابوبکربن محمدبن علی روحانی . از شاعران استاد قرن ششم است . نعت و اسم و نسب او را عوفی در لباب ا...
روحانی بخارایی . [ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) امیر روحانی ، از افاضل روزگار و شاعر قرن هفتم بود. درمنتخب التواریخ تألیف عبدالقادربن ملوکشاه بداونی (ج...
عالم نورانی روحانی . [ ل َ م ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عالم مجردات است . (از شرح حکمة الاشراق ص 157).