روذ
نویسه گردانی:
RWḎ
روذ. [ رَ ] (ع مص ) آمدن و رفتن . (از اقرب الموارد). و رجوع به روذة شود.
واژه های همانند
۱۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
روز استقلال ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: Independence Day)، که با نام چهارم جولای (به انگلیسی: Fourth of July) نیز شناخته میشود، یک جشن فدرال در ...
شب اندر روز. [ ش َ اَ دَ ] (اِ مرکب ) روز و شب . بیست و چهار ساعت شبانه روز. شب و روز در یکدیگر فرورفته . || کنایه از روشنایی و تاریکی باشد. ...
مشهد گنج روز. [ م َ هََ دِ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهات بارفروش است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرابادرابینو ص 159). در جغرافیای سیاسی کیهان ص...
روز بد ندیده . [ زِ ب َن َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) کسی که روز بد ندیده باشد.
روز بازخواست . [ زِ خوا / خا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . (از برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : ترسم که صرفه ای نبر...
پراکنده روز. [ پ َ ک َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) شوربخت . بدبخت : پس از گریه مرد پراکنده روزبخندید کای مامک دلفروز.سعدی .
امروزین روز. [ اِ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) باب روز. مد روز. (فرهنگ فارسی معین ). || در زمان حاضر. عصر کنونی : دولت تازه ملک دارد امروزین روزد...
بازار ماخ روز. [ رِ ] (اِخ ) بازاری به بخارا. رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 560 شود.