اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رومی

نویسه گردانی: RWMY
رومی . [ ی ی ] (ع ص ، اِ) بادبان کشتی خالی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
قفل رومی . [ ق ُ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام لحن پانزدهم است از سی لحن باربد. (برهان ) : بلبل همی سراید چون باربدقالوس و قفل رومی و...
طین رومی . [ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ مجفف و مقبض بود، منع ورمی که در جفون پیدا شود کند، با آب کاسنی طلا کنند و خون که از چشم آید...
زاج رومی . [ ج ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام زاج زرد (قلقطار) است . (ترجمه ٔ صیدنه بیرونی ).
شاب رومی . [ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) فلفل سفید است . (نسخه ٔ خطی تحفه ٔ حکیم مؤمن متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ۞ ) (اختیارات بدیعی ) (فه...
علک رومی . [ ع ِ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) همان مصطکی است . (مخزن الادویه ). رجوع به مصطکی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم مغنیساوی رومی حنفی (علی رضا...)، مشهور به اولیازاده . رجوع به علیرضا (ابن ابراهیم ...) شود.
علی رومی .[ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد جمالی حنفی رومی زنبیلی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی جمالی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن سلیمان اسپارته ای رومی حنفی (علی رضا...)، مشهور به وصفی . رجوع به علیرضا (ابن حسین ...) شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن زکی بوسنوی رومی حنفی . رجوع به علی بوسنوی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن شعبان اقسرائی رومی حنفی . رجوع به علی اقسرائی شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۰ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.