رومی
نویسه گردانی:
RWMY
رومی . [ ی ی ] (ع ص ، اِ) بادبان کشتی خالی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بشیل رومی . [ ب َ ی َ ل ِ ] (اِخ ) مترجم یونانی که در دربار هارون الرشید بود. (ناظم الاطباء). و رجوع به بسیل شود.
دادی رومی . (اِ) هیوفاریقون ۞ . داروئی که آن را به رومی هوفاریقون گویند و آن حبی باشد سرخ رنگ مانند سماق بغدادی گرم و خشک است در سوم و...
حسین رومی . [ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان حنفی ملقب به حسام الدین در شهر بروسه تدریس میکرد و همانجا در 926 هَ . ق . / 1520 م . درگذشت ...
حسین رومی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن عباس قسطنطینی حنفی واعظ جامع حاج اوحد.در 1105 هَ . ق . / 1694 م . درگذشته است و مؤلفاتی دارد. (معجم ...
دازی رومی . [ ی ِ ] (اِ مرکب ) قسمی ازهیوفاریقون است . نار قیصر. (از تحفه حکیم مؤمن ).
داوی رومی . [ ] (اِ) هوفاریقون است رجوع به هوفاریقون شود.
لطیف رومی . [ ل َ ف ِ ] (اِخ ) نام یکی از حکماست . (نزهة الارواح شهرزوری ج 2 ص 154).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کشوث رومی . [ ک َ ث ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) افسنتین و آن نوعی از بوی مادران است . (برهان ) (ناظم الاطباء). افسنتین است . (ذخیره ٔ خوارزمشا...