اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ریشه ریشه

نویسه گردانی: RYŠH RYŠH
ریشه ریشه . [ ش َ / ش ِ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) پوشیده شده از ریشه ها. (ازناظم الاطباء). ریش ریش . پرریشه . هر چیزی با ریشه ٔ فراوان از او آویخته . || به قسمتهای کوچک ازهم جدا شده به درازا. (یادداشت مؤلف ) :
آویخته نانهای ریشه ریشه
مانند درخت دعاروا را.

سوزنی .


دو رخ چون جوز هندی ریشه ریشه
چو حنظل هریکی زهری به شیشه .

نظامی .


- ریشه ریشه شدن ؛ دریده شدن . (ناظم الاطباء). پاره پاره شدن . (آنندراج ) :
با عقل گشتم همسفر یک کوچه راه از بیکسی
شد ریشه ریشه دامنم از خاراستدلالها.

صائب تبریزی (از آنندراج ).


- ریشه ریشه کردن ؛ دریدن . چاک کردن . پاره پاره کردن . (آنندراج ).
- || به صورت تارهای موازی درآوردن (نخ و یا گوشت و نظایر آن ). (فرهنگ فارسی معین ) :
دهان عشق فشاند آن قدر به دندانم
که ریشه ریشه چو مسواک کرده اند مرا.

رایج (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
شرح جامع فرهنگ 1ـ معنی فرهنگ 1 ـ 1ـ معنی واژه‌ای: این واژه، در زبان پارسی از دو بخش ساخته شده است: الف ـ پیشوند «فر far» که در سنسکریت pra و در اوستای...
سالنَما گونه‌ای نشریه سالانه است که تقویم کاری یک سازمان، شرکت یا پروژه را در خود دارد. این نشریه شامل اطلاعات آب و هوا، برنامهٔ کاشت (در کشاورزی)، جد...
طبقه ٔ مولد ریشه های فرعی . [ طَ ب َ ق َ / ق ِ ی ِ م ُ وَل ْ ل ِ دِ ش َ / ش ِ ی ِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پریسیکل ۞ عبارت از یک یا چند طب...
این افسانه در تورات، کتاب پیدایش، فصل 19 از بند 30 تا 38 چنین آمده است: 30ـ لوط ترسید در سوآر زندگی کند. از آن جا بیرون آمد و با دو دختر خود به کوهستا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.