اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سان

نویسه گردانی: SAN
سان . (اِخ ) از قرای بلخ . (معجم البلدان ج 5). شهری است بخراسان از گوزکانان و مر او را ناحیتی است آبادان و از وی گوسپند بسیار خیزد.(حدود العالم ). نام قصبه ای است نزدیک به چاریک کار که آن هم قصبه ای است از کابل . (برهان ). قصبه ای از توابع بلخ نزدیک به قصبه ٔ چاریت . (جهانگیری ) (رشیدی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
سان . (اِ) سنگی بود که بدان کارد و شمشیر و امثال آن را تیز نمایند و آن را فسان نیر نامند. (جهانگیری ) (صحاح الفرس ). سنگی بود که با آن کارد...
سان : به معنی مشابه ، همچون ، همانند، آسا وار ، واره ، گون . در پیوندهایى چون گربه سان ، همچون گربه (از خانواده گربه ها) . سگ سان یا طوطى سان . دیوسان...
سان سان . (ص مرکب ) پاره پاره ، قطعه قطعه و جزٔجزء. (ناظم الاطباء). رجزع به سان شود.
سان سان . (اِخ ) نام پادشاه ماساژت هاست پادشاهان این مرز و بوم (صفحات طرف قفقاز) و پادشاه ارامنه از یک نژادند. این پادشاه گریگوار مبلّغ د...
ا با الف کشیده و با تلفظ daaisaan به معنی قبلا، چندی پیش.
به سانِ : Be sane : به مانندِ ، به مثابهِ ، همچون ... ، همانندِ ، مثلِ ، شبیهِ ،
نی سان . [ ن َ / ن ِ ] ۞ (ص مرکب ) به معنی نی مانند، چه سان به معنی شبیه و مانند بود. (از برهان ). از: نی ، به معنی نای + سان (پسوند شباهت...
آفتاب انگلیسی وماه در زبان ترکی شبیه ماه در زبان ترکی
بی هما و بی مانند بدونی تشابه
چه سان . [ چ ِ ] (ادات استفهام ) (مرکب از «چه » حرف استفهام + «سان » پسوند شباهت ) چگونه ؟ به چه کیفیت ؟ به چه ترتیب . چون ؟
« قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.