سبک
نویسه گردانی:
SBK
سبک .[ س َ ] (ع مص ) گداختن چیزی را پس از ریختن . (منتهی الارب ). گداختن سیم و جز آن . (دهار) (تاج المصادر). ریختن . (منتهی الارب ). ریخته کردن زر و سیم . (تاج المصادر) (اقرب الموارد) (دهار). || پالودن .
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
سبک رفتار. [ س َ ب ُ رَ ] (ص مرکب ) سریعالسیر در مسافت . (ناظم الاطباء): هَماذی ّ؛ شتر تیزرو و سبک رفتار. (منتهی الارب ). || آنکه دارای رفتاری ...
سبک رفتن . [ س َ ب ُ رَ ت َ] (مص مرکب ) آرام رفتن . با تأنی رفتن : سبک ، رفت و جامه از او درکشیدجگرگاه شاه جهان بردرید.فردوسی .
سبک جولان . [ س َ ب ُ ج َ / جُو ] (ص مرکب ) مرادف سبک پی . (آنندراج ). تندخیز. سبک رو : ز ناحق کشتگان پروا ندارد آن سبک جولان نسوزد دل نسیمی را ...
خواب سبک . [ خوا / خا ب ِ س َ ب ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل خواب سنگین . مقابل خواب عمیق . وَسَن . (دهار). سُبات .
سبک آمدن . [ س َ ب ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) زود آمدن . با سرعت آمدن : انتظار نان ندارد مرد سیرکه سبک آید وظیفه یا که دیر.مولوی .
سبکشناسی یا تاریخ تَطَوُّر نثر فارسی نام مجموعه کتابی است که محمدتقی بهار، شاعر، نویسنده و روزنامهنگار معاصر، آن را در سه جلد تدوین کرد. او در این ک...
سَبکِ عراقی به سَبکی از شعر پارسی گفته میشود که از اواخر قرن ششم تا قرن نهم هجری رواج و ادامه داشتهاست. نام این سبک از عراق عجم گرفته شدهاست، اما ر...
خوارو سبک . [ خوا / خا رُ س َ ب ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) خفیف . بی قدر. بی ارزش . (یادداشت بخط مؤلف ).
سبک خاستن . [ س َ ب ُ ت َ ] (مص مرکب ) بسهولت و نرمی از بستر خواب برخاستن : یک روز سبک خیزد شاد و خوش و خندان پیش آید و بردارد مهر از در و ب...