شاه
نویسه گردانی:
ŠAH
شاه . (اِخ ) دهی است از دیههای لاریجان . (سفرنامه ٔ رابینو ترجمه ٔ فارسی ص 155 و بخش انگلیسی ص 115) : و در هشتم جمادی الاخره ٔ آن سال به شاه درآمد و جمعی را بکشت . (جامع التواریخ رشیدی ).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
شاه میرس . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 203 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چشمه . محصول آن غلات ...
شاه نیاز. (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 58 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغراف...
شاه یحیی . [ ی َ یا ] (اِخ ) از سلاطین سلسله ٔ آل مظفر. رجوع به شاه نصرةالدین یحیی شود.
شاه میوه . [ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) میوه ٔ بزرگ . میوه که در نوع خود ممتاز و بهتر باشد. || قسم بسیار درشت و آبدار و شیرین از گلابی . امرود. گلا...
شاه ناجر. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان توابع کجور بخش مرکزی شهرستان نوشهر. دارای 160 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه . محصول آن غلات و...
شاه مهدی . [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول . دارای 200 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از فر...
شاه مهره . [ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) مهره ٔ ممتاز در نوع خود. || یک قسم سنگ قیمتی که گویند در دهان مار و یا سر اژدها یافت میگردد. (ناظم ال...
شاه گلدی . [ گ َ ] (اِ مرکب ) (مرکب از: شاه فارسی و گلدی مصدر ترکی بمعنی آمدن ) در تداول بمعنی دیر آمدن کسی که انتظار او را می برند و هر ل...
شاه گلدی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیرکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 109 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن چغندر وغلات و بنشن ا...
شاه کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ترک شهرستان ملایر. دارای 648 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ای...