اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاه

نویسه گردانی: ŠAH
شاه . (اِخ ) دهی است از دیههای لاریجان . (سفرنامه ٔ رابینو ترجمه ٔ فارسی ص 155 و بخش انگلیسی ص 115) : و در هشتم جمادی الاخره ٔ آن سال به شاه درآمد و جمعی را بکشت . (جامع التواریخ رشیدی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
شاه قریه . [ ق َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خان میرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد. دارای 461 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات . محصول آن غلات...
شاه کاسه . [ س َ /س ِ ] (اِ مرکب ) کاسه ٔ کلان . (بهار عجم ) : پیاله از سر فغفور میزند تیغش که باده میخورد از شاه کاسه حوصله دار. شفیع.ز خلق چشم...
شاه ملکی . [ م َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه . دارای 245 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات د...
شاه مشرق . [ هَِ م َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید خاوری است . (برهان قاطع) (آنندراج ).
شاه مغرب . [ هَِ م َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از هلال یعنی ماه شب اول است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
شاه ماهی . (اِ مرکب ) ماهی ممتاز در نوع یا جنس از دیگران ماهیان . || نام فارسی بطارخ است و آن نوعی از ماهی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ی...
شاه محله . [ م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل . دارای 180 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن برنج . کنف...
شاه محله . [ م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل . دارای 140 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن ب...
شاه محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ملازم بابر پادشاه بود و منصب کتابداری داشت . این مطلع از اوست :هر چند شعله زد شب غم برق آه ماروشن نگشت...
شاه محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ولد مولانا حسن شاه شاعر است ، ابریشم کاری میکرد. ازوست این مطلع : میشدم در طلب یار نمی پرسیدم خبرش را ز ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.